قسمت دوم :
بعد از رحلت حضرت امام(ره)، جنابعالی و اکثریت اعضای مجلس خبرگان به رهبری ایشان رأی دادید. خاطره آن روز را برایمان نقل کنید.
بله، آن روز، روز عجیبی بود و گونههای مختلف عبرت در آن بود. فکر میکنم الان اگر بعد از این همه سال فیلم آن جلسه را پخش کنند، خیلی عبرتآموز خواهد بود. ما در تزلزل بودیم و شبهههای اعلمیت و این حرفها در اذهان برخی نمایندگان بود. ما در آغاز باورمان نمیشد که آقا رأی بیاورد، اما ما – یعنی من و چند نفر از رفقا- در ذهن خودمان آقا را کاندیدا کرده بودیم. البته این قبل از آن بود که آقای رفسنجانی خودش و از قول مرحوم حاج احمدآقا نقل کند که نظر مبارک حضرت امام(ره) هم به ایشان بوده است. موافق و مخالف صحبت کردند.
بعد که کاندیداتوری و حتی تمایل عمده حضار به رهبری ایشان محرز و معلوم شد، ایشان اظهار مخالفت کرد. ما هم میدانستیم ایشان ناطق توانا و زبردستی است و ممکن است در صورت ادامه سخن، بتواند جمع ما را مجاب کند که از پیگیری رهبری ایشان منصرف شویم، لذا همگی گفتیم کفایت مذاکرات...
یعنی دیگر نگذاشتید ایشان صحبت کند!
بله، نگذاشتیم. دقایقی قبل از این ماجرا، یک نفرآمد و به من گفت: «داستانی هست، نقل قول موثقی از امام(ره) وجود دارد، چرا آقای رفسنجانی آن را نمیخواند؟» گفتم: «تو بنویس». گفت: «نمیخوانند». گفتم: «تو بنویس، من اینجا هستم». نامه را که بردند دادند، باز هم آقای رفسنجانی نخواند! من بلند شدم و گفتم: «مگر ما خبرگان مردم نیستیم؟ از استانی که یکپنجم ایران است نماینده شدهایم. چرا نامه ما را نمیخوانید؟ چرا نخواندید؟ برای چه؟»
شما علناً اعتراض کردید.
بله، در اسناد مجلس خبرگان هست. آقای هاشمی هم گفتند که آقای خامنهای به خواندن این نامه راضی نیستند، چون امام (ره) در ماجرای اسقاط...
آیتالله منتظری...
میخواستند با او برخورد تندتری بکنند، آگاهان از ماجرا خبر دارند، ایشان حتی نامه 6/1 را داده بودند به اخبار ساعت 2 بعدازِظهر رادیو که اعلام شود، چند ساعت بعد ایشان را منصرف کردند. درگیرودار همین بحثها با امام(ره)، رؤسای سه قوه اصرار کردند که آقا چه کسی را داریم؟ خود امام(ره) هم فرموده بود: «مگر خامنهای چه عیبی دارد؟». در ادامه جلسه آن روز گفتیم: «نه در نقل این قول رضایت آقا ملاک نیست، بالاخره این جمع باید از جمیع جهات مطلع باشند تا بتوانند رأی درستی بدهند، بخوان» و خواندند. این هم باز یاری خدا شد. بعد از خواندن آقای رفسنجانی، به رأی گذاشتند. من دقیق نگاه میکردم، من دیدم اکثریت قاطع علما درجا حرکت کردند، بلند شدند. فهمیدم که این کار، کار خدایی است. خبرگان بازی درنیاوردند و حقیقتاً به خاطرحرکت کردند و رأی دادند. حرکت عجیبی بود.
مخالفین معدودی که در آن جلسه بودند، چه کسانی بودند؟
من نسبتاً دور بودم. چندنفری، خیلی معدود بودند که بلند نشدند. چون عده زیادی که همان اکثریت قاطع جلسه بودند بلند شدند، تشخیص نشستهها کارسختی بود، الان هم دقیقاً به یاد نمیآورم که آنها چه کسانی بودند. این را هم بگویم که آن روز هم رهبر معظم تقریباً در کنار من نشسته بودند.
شما در هنگامی که این کارها را میکردید، آقا که کنار دست شما نشسته بودند، به شما چه میگفتند؟
عرض کردم، من به آقای شبستری گفتم: «ماجرا را بنویس و ببر بده به آقای رفسنجانی«، گفت: «نمیخوانند». گفتم: «تو بنویس، میخوانند». آقا وقتی کارهای ما را دید بلند شد که برود و اعتراض کند. کارش جدی بود و تعارف نمیکرد. رفت بگوید که قبول نمیکنم. اول که کاندیداشان کردیم، اعتراض کرد. بعد هم که رأی آورد، باز میخواست صحبت کند که کفایت مذاکرات را اعلام کردیم که همه اینها ضبط شده و هست. در واقع بنده و چند نفر دیگر که به آقا ارادت داشتیم، بدون اطلاع ایشان، تمام تلاشمان را کردیم که این اتفاق بیفتد، ولله الحمدحمدالشاکرین.
شما سالهاست عضو مجلس خبرگان هستید که یکی از وظایف آن نظارت بر رهبری است. شما در این سالها وضع زندگی ایشان و شیوه رهبریشان را چگونه دیدید؟ از آنجا که خبرگان در این زمینه گزارش نمیدهد، هر از چندی بعضی از حرف و حدیثها از سوی مخالفین، در باب نظارت بر رهبری مطرح میشود. در این سالها از ایشان چه خصال و ویژگیهایی دیدید؟
ما گروه تحقیق داریم و اکثر خبرگان هم علمای محققی هستند. هم درجنبه فقاهت و احاطه به مبانی و هم در فقره سیاست و مدیریت. بسیاری از آنها در طول سالهای بعد از انقلاب، خبره سیاست و مدیریت هم شدهاند. این شبهه که برخی تبلیغ میکنند که علمای سیاست و مدیریت هم باید در خبرگان حضور داشته باشند، با همین نکته رفع میشود. کار ولیفقیه اعمال سیاست و مدیریت در چارچوب اسلام است، این دو خصیصه در رهبر باید ممزوج باشد، لهذا نظارت بر او هم هم باید برعهده فقهای سیاست مدار و مدیر باشد. یعنی اعضای خبرگان باید واجد هر دو خصیصه باشند تا بتوانند رفتار ولی را ارزیابی کنند، نه اینکه هرفردی تنها از جنبهای این کار را انجام بدهد.
ناظر در این صورت اصلاً نمیتواند منطق رفتارهای رهبری را بفهمد. این شبهه بیمعناست. به هر حال، ما در این سالها نقصی که در ایشان ندیدیم که هیچ، روزبهروز هم محبت خبرگان نسبت به آقا دارد بیشتر میشود. سلامت نفس و درایت ایشان بسیار بالاست. دو سال پیش سفر قم ایشان را دیدید؟ هر جا که میرود، بین مردم محبت و علاقه پخش میکند، چون مردم میفهمند شجاع و نترس است، سیاست دارد. اینها که در چند سال گذشته این فتنه را به پا کردند تنها آبروی خود را بردند و نتوانستند خدشهای به مقام و موقعیت ایشان وارد کنند. خودشان هم اخیراً متوجه این معنا شدهاند.
نقش ایشان را در فرونشاندن امواج فتنه سال 88 و موفقیتی که ایشان در این عرصه داشتند را چگونه ارزیابی میکنید؟
این کار، کار خدا بود. ایشان ابداً خودخواه نیست. کار ایشان واقعاً خدایی بود. فتنه عجیبی بود و فقط خدا بود که به دست ایشان آن را برطرف کرد والا اهل فتنه نقشه خطرناکی ریخته بودند: «الفتنه اشد من القتل». همهاش عنایت خدا بود.
در سفرهایی که هرساله برای شرکت در اجلاس سالانه مجلس خبرگان به تهران و به دیدن رهبری میروید، چه احساس و دریافتی پیدا میکنید؟
در دوران 33 سالهای که در مجلس خبرگان هستم، آقا هر بار در خاتمه اجلاسیه جلوه دیگری میکند که واقعاً اگر آدمی مغرض نباشد، متوجه میشود. من نه حقوق ویژهای از کسی دارم، و نه به جایی وابسته هستم که این شهادتها را بدهم. سالها اهل درس و بحث بودهام و حتی میتوانستم رساله عملیه بنویسم، حوزههای علمیه نجف و مشهد با سوابق بنده آشنا هستند. در پایان هر اجلاسیه خبرگان مطالب و بیانات رهبری تکرار ندارد و مطلبی را میگوید که همه میپسندند. اینها از مصادیق رفتاری اهل قرآن است.
سفر قم را که دیدید چه کار کرد؟ سفر کرمانشاه هم همین طور، درآن سفر که یک زن به میمنت حضور ایشان از قصاص پسرش گذشت. سفر به مناطق زلزلهزده آذربایجان، سفر به خراسان شمالی. در اینها، هر کسی که باشد، دست خدا را میبیند. خدا هم که کسی را که شایستگیاش را ندارد، یاری نمیکند. در فتنه هم دست یاری خدا بود، وگرنه میخواستند انقلاب را از بین ببرند. همه جا خداحافظ خون شهداست. «وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ».(قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه 169) فتنه بسیار عظیمی بود و همان فتنه خیلیها را بیدار کرد.
شما بعد از فتنه، نسبت به کسانی که در مجلس خبرگان، جزو ساکتین فتنه بودند، واکنش نشان دادید. این کار چگونه انجام شد؟
در آن ماجرا خطوط واضح شد دیگر. آن کار خبرگان بیدلیل که نبود. واقعاً هم حق این بود که حضرت آیتالله مهدویکنی رأی بیاورد. اینها همهاش، هر کدام یک آیه است.
آیتالله مهدویکنی در ابتدا نمیخواست کاندیدا شود. شرایط را که دید به میدان آمد.
همینطور است، ایشان هم کاربزرگی کرد که در رودربایستی دوستیها و ملاحظات آشناییها قرار نگرفت و به تکلیف خود عمل کرد. خدا توفیقش بدهد.
شما در مجلس خبرگان به آقای هاشمی انتقاد کردید که چرا در دوره فتنه اینگونه رفتار کرد؟
مجال پیدا نکردم، اما برخی رفقا این کار را کردند و پخش هم شد. نمیدانم چرا تنبّه حاصل نمیشود؟ عمده قضیه این است.
در آخر اگر فرمایشی در باب وظیفه مردم در این مقطع حساس، پیشبینی آینده انقلاب و توصیهای به مخاطبین در آستانه انتخابات مهم ریاست جمهوری سال آینده دارید، بفرمایید.
بنده برخودم فرض میدانم حالا که برکات رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای عیان شده و اسلام و جمهوری اسلامی در درجه بالای عظمت و اقتدار قرار گرفته، از همه خبرگانی که در جلسه بعد از رحلت حضرت امام(ره) به ایشان رأی دادند، تقدیرکنم.
الحمدلله که روحانیت ما سالم است و علمای آن مجلس بدون هیچ پیرایهای رأی دادند و رأی اخلاص هم بود. واقعاً به مردم توصیه میکنم که خدمت خبرگان را قدردانی کنند که واقعاً این کار، دشمنان را ذلیل و خوار کرد و همین الان هم خبرگان، مردانه ایستادهاند و هیچ لحظهای از حمایت ایشان غافل نیستند، اخلاص دارند و باور کردهاند که مردی است در برنامهریزی مدبر و اهل تلاش و کار و در این زمینهها کمنظیر است. واقعاً عقیدهام این است که باید این را به مردم بگویید که خدا ایشان را یاری میکند و این اخلاص و همت، خدایی است و اگر کسی این چیزها را نمیبیند، باید نگاه و چشماندازش را عوض کند. علاقه مردم را به ایشان دیدهاید که چطور با دیدن ایشان اشک میریزند. اینها همه خدایی و آیهای از آیات خداست. مردم باید قدر بدانند. این کار، خدایی است.
من که نمیدانم آقایان دیگر چه میگویند یا گفتهاند، ولی اینهایی را که عرض کردم، در روز قیامت هم خواهم گفت. به عنوان یک طلبه از مردم میخواهم که قدر بدانند و از شما رسانهها هم میخواهم که اینها را بگویید و تکرار کنید. خدا شاهد است که اگر ایشان انتخاب نشده بود، انقلاب تضمین بقا نداشت. این امری بسیار واضح و آشکار است.
یک سؤال خصوصی هم داشته باشم، شما خاطراتتان را منتشر نکردهاید؟
من اصلاً داعیهای برای این کارها ندارم و چون سؤال کردید، پاسخ دادم.
می بخشید که شما را زحمت دادیم.
ان شاالله موفق وموید من عندالله باشید. والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته.
منبع: روزنامه جوان